بریده‌ای از کتاب کلکسیونر اثر جان فولز

بریدۀ کتاب

صفحۀ 232

کالیبان را انگار مجبور کرده اند یک بطری ویسکی را تا ته بخورد. معده اش نمی کشد.پیش از این تنها عامل شرافتش فقر بوده.اسیر یک مکان و شغل بودن. مثل اینکه یک کور را بنشانی پشت فرمان ماشینی و به او بگویی هر جور دوست داری رانندگی کن و هر جا عشقت کشید برو.

کالیبان را انگار مجبور کرده اند یک بطری ویسکی را تا ته بخورد. معده اش نمی کشد.پیش از این تنها عامل شرافتش فقر بوده.اسیر یک مکان و شغل بودن. مثل اینکه یک کور را بنشانی پشت فرمان ماشینی و به او بگویی هر جور دوست داری رانندگی کن و هر جا عشقت کشید برو.

1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.