بریده‌ای از کتاب از آندریا کمک بگیر اثر نوئل آیلی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 29

نور کم فروغ ماه به اندازه ای بود که بتوانم به دره ی سنگی برسم. از آنجا به بعد باید با حدس و گمان از میان بوته های مریم گلی، سنگهای آهکی فروپاشیده و صدها درخت کاج باریک که همه به نظر یکسان می رسیدند، پیش می رفتم.

نور کم فروغ ماه به اندازه ای بود که بتوانم به دره ی سنگی برسم. از آنجا به بعد باید با حدس و گمان از میان بوته های مریم گلی، سنگهای آهکی فروپاشیده و صدها درخت کاج باریک که همه به نظر یکسان می رسیدند، پیش می رفتم.

42

6

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.