بریدهای از کتاب شازده احتجاب اثر هوشنگ گلشیری
4 روز پیش
صفحۀ 1
👁️🗨️آغاز: شازده احتجاب توی همان صندلی راحتیاش فرو رفته بود و پیشانی داغش را روی دو ستون دستش گذاشته بود و سرفه میکرد. یکبار کلفتش و یکبار زنش آمدند بالا.
👁️🗨️آغاز: شازده احتجاب توی همان صندلی راحتیاش فرو رفته بود و پیشانی داغش را روی دو ستون دستش گذاشته بود و سرفه میکرد. یکبار کلفتش و یکبار زنش آمدند بالا.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.