بریدهای از کتاب 6 نظریه ای که جهان را تغییر داد: نیوتون و جاذبه، اینشتین و نسبیت، هاوکینگ و سیاهچاله ها، کوری و رادیواکتیویته، تورینگ و کامپیوتر ... اثر پل استراترن
1402/8/24
صفحۀ 40
همین یک دفعه، نیوتن کسی را یافته بود که میتوانست به او به دیدهی تحسین بنگرد. بارو [استاد نیوتن]، مانند خود نیوتن، ساعتهای متمادی کار میکرد و بسیار کم میخوابید. نیوتن خودبینی و خودخواهی مشابه خودش را نیز در حواسپرتی بارو باز شناخته بود، زیرا به قول یکی از همروزگاران بارو، وی در «لباس پوشیدن بسیار مسامحهکار و بیتکلف بود... مانند این دانشمند را هرگز در عمرم ندیدهام.» نیوتن هم چنین چهرهای را از خود نشان میداد: «با بیمبالاتی بسیار رفتار میکرد، با کفشهای پاشنه ساییده، جورابهای عجیب و غریب، ردای سفید که روی آنها دربر میکرد، و موی سری که هرگز شانه به خود ندیده بود.»
همین یک دفعه، نیوتن کسی را یافته بود که میتوانست به او به دیدهی تحسین بنگرد. بارو [استاد نیوتن]، مانند خود نیوتن، ساعتهای متمادی کار میکرد و بسیار کم میخوابید. نیوتن خودبینی و خودخواهی مشابه خودش را نیز در حواسپرتی بارو باز شناخته بود، زیرا به قول یکی از همروزگاران بارو، وی در «لباس پوشیدن بسیار مسامحهکار و بیتکلف بود... مانند این دانشمند را هرگز در عمرم ندیدهام.» نیوتن هم چنین چهرهای را از خود نشان میداد: «با بیمبالاتی بسیار رفتار میکرد، با کفشهای پاشنه ساییده، جورابهای عجیب و غریب، ردای سفید که روی آنها دربر میکرد، و موی سری که هرگز شانه به خود ندیده بود.»
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.