بریدهای از کتاب اینجا بدون تو اثر محبوبه بلباسی
1404/4/2
صفحۀ 211
فاطمه عبای آقا را بوسید و آقا هم صورت مهدی و حسن را .گفتم :«آقاجان دایی آقا محمد شهید انقلاب هستند و عموشون شهید دفاع مقدس. محمد منم شهید مدافع حرم که تو سوریه به شهادت رسیده .دعا کنید بچههام برن برای آزادسازی قدس. دعای شهادت کنید براشون.» آقا سر و بازوی مهدی و حسن را نوازش کردند.یکی از آن لبخندهای دلربا تحویلم دادند و گفتند :«براشون دعای مجاهدت میکنم.»
فاطمه عبای آقا را بوسید و آقا هم صورت مهدی و حسن را .گفتم :«آقاجان دایی آقا محمد شهید انقلاب هستند و عموشون شهید دفاع مقدس. محمد منم شهید مدافع حرم که تو سوریه به شهادت رسیده .دعا کنید بچههام برن برای آزادسازی قدس. دعای شهادت کنید براشون.» آقا سر و بازوی مهدی و حسن را نوازش کردند.یکی از آن لبخندهای دلربا تحویلم دادند و گفتند :«براشون دعای مجاهدت میکنم.»
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.