بریدهای از کتاب لیدی ال اثر رومن گاری
1403/8/6
صفحۀ 21
اندیشید: عجیب است که شانههای آدم این همه تنها و درمانده شود. سر آخر مثل اینکه مال تو نیستند و احساس میکنی که با تو بیگانهاند و کسی فراموش کرده و آنها را جا گذاشته است.
اندیشید: عجیب است که شانههای آدم این همه تنها و درمانده شود. سر آخر مثل اینکه مال تو نیستند و احساس میکنی که با تو بیگانهاند و کسی فراموش کرده و آنها را جا گذاشته است.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.