بریدۀ کتاب

لاشه لطیف
بریدۀ کتاب

صفحۀ 16

آرزو می کند کاش میتوانست به خودش داروی بی حسی بزند و بدون حس کردن چیزی زندگی کند . خودکار عمل کند، مشاهده کند، نفس بکشد و چیز دیگری در کار نباشد . همه چیز را ببیند ، بفهمد و حرف نزند. اما خاطرات سر جای شان هستند و با او می مانند .

آرزو می کند کاش میتوانست به خودش داروی بی حسی بزند و بدون حس کردن چیزی زندگی کند . خودکار عمل کند، مشاهده کند، نفس بکشد و چیز دیگری در کار نباشد . همه چیز را ببیند ، بفهمد و حرف نزند. اما خاطرات سر جای شان هستند و با او می مانند .

2

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.