بریدهای از کتاب شیطان، همیشه اثر دونالدری پولاک
1404/3/19
صفحۀ 32
ویلارد با خودش فکر کرد که تا چند ماه پیش مطمئن بود که جانش را از دست خواهد داد و چند بار هم تحریک شده بود که خودش را که عین یک سنگ بی ارزش وسط اقیانوس بود خلاص کند و حالا او داشت هوا را میمکید و فقط چند ساعت تا خانه فاصله داشت و زنی انتظارش را میکشید که از زیبایی با یکی از فرشتگان فیلمها برابری میکرد.
ویلارد با خودش فکر کرد که تا چند ماه پیش مطمئن بود که جانش را از دست خواهد داد و چند بار هم تحریک شده بود که خودش را که عین یک سنگ بی ارزش وسط اقیانوس بود خلاص کند و حالا او داشت هوا را میمکید و فقط چند ساعت تا خانه فاصله داشت و زنی انتظارش را میکشید که از زیبایی با یکی از فرشتگان فیلمها برابری میکرد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.