بریده‌ای از کتاب سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما می آمد اثر نادر ابراهیمی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 41

انسان در موقعیت که قرار بگیرد ، با خویش معامله میکند و با خدای خویش ، بس . جاده را تا انتها دانستن و با اطمینان به اینکه دد و دامی در کمین نیست به راه افتادن ، این هاست که زندگی را از شکوهِ در مخاطره زیستن ، می‌اندازد و حرارت حیات را به یخ‌بندانِ صوری می‌کشاند ....

انسان در موقعیت که قرار بگیرد ، با خویش معامله میکند و با خدای خویش ، بس . جاده را تا انتها دانستن و با اطمینان به اینکه دد و دامی در کمین نیست به راه افتادن ، این هاست که زندگی را از شکوهِ در مخاطره زیستن ، می‌اندازد و حرارت حیات را به یخ‌بندانِ صوری می‌کشاند ....

2

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.