بریده‌ای از کتاب اتللو اثر ویلیام شکسپیر

بریدۀ کتاب

صفحۀ 131

اتللو:از شما خواهشی دارم:در نامه‌هایتان ،وقتی شرح این پیشآمد جانگداز را مینویسید،من را چنان که هستم بنمایید.نه از خوی و کردار من چیزی بکاهید و نه چیزی از روی بد سرشتی به آن بیفزایید.پس باید بگویید مردی بود که در راه عشق سرشار خود پیروی عقل را نکرد .مردی بود که دیو رشک به آسانی در دل او راه نیافت بلکه اول به دام فریب و خوش باوری افتاد آنگاه دیوانه شد.مردی بود که چشمهایش با آنکه به اشک ریختن خوی نگرفته بود حالا بی اختیار اشک از آنها می‌ریزد.

اتللو:از شما خواهشی دارم:در نامه‌هایتان ،وقتی شرح این پیشآمد جانگداز را مینویسید،من را چنان که هستم بنمایید.نه از خوی و کردار من چیزی بکاهید و نه چیزی از روی بد سرشتی به آن بیفزایید.پس باید بگویید مردی بود که در راه عشق سرشار خود پیروی عقل را نکرد .مردی بود که دیو رشک به آسانی در دل او راه نیافت بلکه اول به دام فریب و خوش باوری افتاد آنگاه دیوانه شد.مردی بود که چشمهایش با آنکه به اشک ریختن خوی نگرفته بود حالا بی اختیار اشک از آنها می‌ریزد.

17

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.