بریدهای از کتاب ماه به روایت آه اثر ابوالفضل زرویی نصرآبادی
1404/5/13
صفحۀ 84
دلتنگی برادر کم؟ دلتنگ فرزند خردسال و شیرین زبانی که حاضری برای دیدن دوباره اش هزار بار بمیری؟ من پشت پرده خیمه صبر میکنم گریه کن برادرکم گریه کن شانههای ستبر ماه بنی هاشم زیر نور کمرنگ ماه آسمان آرام و بی صدا تکان میخورند و من نیز بی آنکه او ،بداند در خیمه همراهی اش میکنم عباس ،جان چشمان من و تو برای گریستن بر دلتنگیات کافی ..نیست به ابرهای سترون حدیث دلتنگی بگو که گریه ،مردان نماز باران است...
دلتنگی برادر کم؟ دلتنگ فرزند خردسال و شیرین زبانی که حاضری برای دیدن دوباره اش هزار بار بمیری؟ من پشت پرده خیمه صبر میکنم گریه کن برادرکم گریه کن شانههای ستبر ماه بنی هاشم زیر نور کمرنگ ماه آسمان آرام و بی صدا تکان میخورند و من نیز بی آنکه او ،بداند در خیمه همراهی اش میکنم عباس ،جان چشمان من و تو برای گریستن بر دلتنگیات کافی ..نیست به ابرهای سترون حدیث دلتنگی بگو که گریه ،مردان نماز باران است...
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.