بریده‌ای از کتاب اعمال انسانی اثر هان کانگ

Satoru

Satoru

1403/8/20

بریدۀ کتاب

صفحۀ 116

هرگز به خودم اجازه نمیدهم فراموش کنم هر فردی که میبینم عضوی از این نژاد بشر است. این شامل شما هم میشود جناب پروفسور که دارید به شهادت من گوش میدهید. همانطور که شامل خود من هم میشود. هر روز زخم روی دستم را نگاه میکنم همان جایی که زمانی استخوانش نمایان شده بود و ترشحات شیری رنگی از زخم چرکینش بیرون میزد. هرگاه یک روان نویس مونامی میبینم نفسم بند می‌آید منتظرم تا زمان مرا همچون آبی گل آلود بشوید. منتظرم تا مرگ به سراغم بیاید و مرا پاک کند و از شر آن خاطرات مرگهای کثیف و ناخوشایند که روزها و شبهایم را زهر کرده خلاصم کند. من در حال جنگیدنم تنها هر روز با این موضوع که چرا زنده ماندم میجنگم با حقیقت انسانیتم میجنگم با این حقیقت که مرگ تنها راه فرار است می جنگم خب ،پروفسور به من بگویید که چه جوابی برای من دارید؟ شما که انسانی مثل من هستید.

هرگز به خودم اجازه نمیدهم فراموش کنم هر فردی که میبینم عضوی از این نژاد بشر است. این شامل شما هم میشود جناب پروفسور که دارید به شهادت من گوش میدهید. همانطور که شامل خود من هم میشود. هر روز زخم روی دستم را نگاه میکنم همان جایی که زمانی استخوانش نمایان شده بود و ترشحات شیری رنگی از زخم چرکینش بیرون میزد. هرگاه یک روان نویس مونامی میبینم نفسم بند می‌آید منتظرم تا زمان مرا همچون آبی گل آلود بشوید. منتظرم تا مرگ به سراغم بیاید و مرا پاک کند و از شر آن خاطرات مرگهای کثیف و ناخوشایند که روزها و شبهایم را زهر کرده خلاصم کند. من در حال جنگیدنم تنها هر روز با این موضوع که چرا زنده ماندم میجنگم با حقیقت انسانیتم میجنگم با این حقیقت که مرگ تنها راه فرار است می جنگم خب ،پروفسور به من بگویید که چه جوابی برای من دارید؟ شما که انسانی مثل من هستید.

19

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.