بریدهای از کتاب روایت بی قراری: سرگذشت زندگی شهید مدافع حرم حسین محرابی (تولد 1356/6/30 شهادت 1395/9/10) به روایت همسر؛ مرضیه بلدیه اثر زینب آخوندی
5 روز پیش
صفحۀ 135
کتاب خاک های نرم کوشک را از قفسه برمی دارم. میدانم حسین آن را خوانده. توی خانه از این دست کتابها کم نداریم صحیفه، نهج البلاغه، شوکران زندگی شهدا که حسین عجیب به آنها علاقه دارد. کتاب را میگیرم مقابلش. - حسین جان تو میخوای شهید برونسی رو الگو کنی نمیشه اونا یه چیز دیگه بودن. هر دوره اقتضائات خودشو داره... به نظرم کارای تو سخت گیری زیاده ما دنبال نون حلالیم تو هم که کارتو میکنی، پس دیگه چرا اینقده سخت میگیری و سر هیچ کاری دووم نمیاری؟! زندگی شهید برونسی را خوانده بودم. فرماندهی که مدام کار عوض میکرد و از سپاه سر سوزنی هم کمک قبول نمیکرد یک مرد با زن و کلی بچه که زندگی سختی داشتند. دلم سختیهای زندگی شهید را نمی خواست. می خواستم زندگی کنم بی دغدغه. می نشیند مقابلم و کتاب را از دستم میگیرد. پس اینا واسه کی نوشته میشه مرضیه؟ یعنی تو از زندگی شهید، فقط کار عوض کردنشو باید یاد میگرفتی؟! می خندد. زمان جنگ نشده وگرنه خودت میدیدی که همه جوره شهید برونسی میشدم. من این جور زندگی رو... یعنی منظورم اینه، من آدم این جور زندگی نیستم. چرا هستی خوبشم هستی وگرنه زن من نمیشدی و خدا ما رو کنار هم نمی ذاشت! #روایت_بی_قراری ص ۱۳۵ خاطرات شهید مدافع حرم حسین محرابی
کتاب خاک های نرم کوشک را از قفسه برمی دارم. میدانم حسین آن را خوانده. توی خانه از این دست کتابها کم نداریم صحیفه، نهج البلاغه، شوکران زندگی شهدا که حسین عجیب به آنها علاقه دارد. کتاب را میگیرم مقابلش. - حسین جان تو میخوای شهید برونسی رو الگو کنی نمیشه اونا یه چیز دیگه بودن. هر دوره اقتضائات خودشو داره... به نظرم کارای تو سخت گیری زیاده ما دنبال نون حلالیم تو هم که کارتو میکنی، پس دیگه چرا اینقده سخت میگیری و سر هیچ کاری دووم نمیاری؟! زندگی شهید برونسی را خوانده بودم. فرماندهی که مدام کار عوض میکرد و از سپاه سر سوزنی هم کمک قبول نمیکرد یک مرد با زن و کلی بچه که زندگی سختی داشتند. دلم سختیهای زندگی شهید را نمی خواست. می خواستم زندگی کنم بی دغدغه. می نشیند مقابلم و کتاب را از دستم میگیرد. پس اینا واسه کی نوشته میشه مرضیه؟ یعنی تو از زندگی شهید، فقط کار عوض کردنشو باید یاد میگرفتی؟! می خندد. زمان جنگ نشده وگرنه خودت میدیدی که همه جوره شهید برونسی میشدم. من این جور زندگی رو... یعنی منظورم اینه، من آدم این جور زندگی نیستم. چرا هستی خوبشم هستی وگرنه زن من نمیشدی و خدا ما رو کنار هم نمی ذاشت! #روایت_بی_قراری ص ۱۳۵ خاطرات شهید مدافع حرم حسین محرابی
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.