بریده‌ای از کتاب رستم و ضحاک اثر مهدی صلح جو

بریدۀ کتاب

صفحۀ 25

رستم نگاهی به طناب محکم دور پایش انداخت و گفت: «چرا می‌خواهی نامم را بدانی؟ نام من لرزه بر اندام شیران می‌اندازد. نام من روح را از بدن جدا می کند و ارواح اجسادی که نام مرا شنیدند. بر این موضوع گواهی می‌دهند.

رستم نگاهی به طناب محکم دور پایش انداخت و گفت: «چرا می‌خواهی نامم را بدانی؟ نام من لرزه بر اندام شیران می‌اندازد. نام من روح را از بدن جدا می کند و ارواح اجسادی که نام مرا شنیدند. بر این موضوع گواهی می‌دهند.

18

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.