بریدهای از کتاب بوف کور اثر صادق هدایت
1404/2/20
صفحۀ 62
اینجا گوشه اطاقم وقتی که چشم هایم را به هم میگذارم سایه های محو و مخلوط شهر ،آنچه که در من تاثیر کرده با کوشکها، مسجدها و باغهایش همه جلوی چشمم مجسم میشود. این دو دریچه مرا با دنیای خارج با دنیای رجاله ها مربوط می کند ولی در اطاقم یک آینه به دیوار است که صورت خودم را در آن میبینم. در زندگی محدود من آینه، مهمتر از دنیای رجاله ها است که با من هیچ ربطی ندارد.
اینجا گوشه اطاقم وقتی که چشم هایم را به هم میگذارم سایه های محو و مخلوط شهر ،آنچه که در من تاثیر کرده با کوشکها، مسجدها و باغهایش همه جلوی چشمم مجسم میشود. این دو دریچه مرا با دنیای خارج با دنیای رجاله ها مربوط می کند ولی در اطاقم یک آینه به دیوار است که صورت خودم را در آن میبینم. در زندگی محدود من آینه، مهمتر از دنیای رجاله ها است که با من هیچ ربطی ندارد.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.