بریدۀ کتاب

درس های جامعه شناسی: فیزیک اخلاقیات و حقوق (بوردو، 1900 - 1890)
بریدۀ کتاب

صفحۀ 131

آن چه اساس حقوق فردی را می‌سازد، مفهوم فرد به خودی خود نیست، به شیوه‌ای است که جامعه آن حقوق فردی را به کار می‌بندد، آن را درک می‌کند و ارزشی است که برای آن قائل است.

آن چه اساس حقوق فردی را می‌سازد، مفهوم فرد به خودی خود نیست، به شیوه‌ای است که جامعه آن حقوق فردی را به کار می‌بندد، آن را درک می‌کند و ارزشی است که برای آن قائل است.

8

1

(0/1000)

نظرات

دورکیم در گفتگوی انتقادی با دو کمپ نظری در خصوص حقوق فردی و ماهیت دولت، ایده‌ی سومی بنا می‌کند. از یک طرف فردگرایان(کانت) و اقتصادگرایان(اسپنسر) هستند که با مبتنی کردن حقوق فردی بر فرد، کار دولت را به محافظت سلبی از فرد در مقابل هر اقدامی که این حقوق را تهدید می‌کند، محدود می‌کنند. در طرف مقابل کمپ روح‌گرایان است که هگل جلوداری‌شان می‌کند. آن‌ها حقوق فردی را در یک مفهوم انتزاعی به نام دولت منحل می‌کنند و تکلیف فرد می‌‌شود حمایت از افتخار و منافع جمعی که در مفهومی انتزاعی به نام دولت متجلی شده است. 
دورکیم هر دو را رد می‌کند و حقوق فردی را امری تاریخی و اجتماعی می‌داند که نه از طبیعت و نه از خود فرد سرچشمه گرفته. بلکه از جامعه سرچشمه گرفته و دولت به نمایندگی از جامعه این حقوق را ایجاد و از آن‌ها حمایت می‌کند. جامعه و منافعش نه مفهومی انتزاعی، که مفهومی عینی از نحوه‌ای از سازمان‌یابی افراد است؛ ولی تنها اجتماعی از افراد نیست. این کمپ سومی‌ست که دورکیم آن را بنا می‌کند. به این ترتیب، جامعه منشأ حقوق فردی است. اما همین جامعه تنها از طریق پاسداشت همین حقوق فردی امکان وجود دارد.

0