بریده‌ای از کتاب از آسمان به گل سرخ: نامه های عاشقانه آنتوان و کنسوئلو دوسنت- اگزوپری اثر آلبان سریزیه

سپینا

سپینا

1404/4/4

بریدۀ کتاب

صفحۀ 289

لبخندت را به یاد می‌آورم. تصور می‌کنم واقعا همین جادوی خنده‌ات باعث شد تا ابد همسرت بشوم. هیچ‌کس نمی‌تواند مثل تو بخندد. می‌دانم که خنده‌ای مثل دیگر خنده‌ها نیست، خوب می‌دانی منظورم چیست. برای من خنده‌ات لطف خداوند است، راهی است برای تشکر از مخلوقات قشنگ زمین. مثل میوه‌ی ناب یک درخت است. لبخندت قلبم را معطر می‌کند و اگر ساحره بودم، همیشه تو را در این حالت زیبا قرار می‌دادم تا خنده روی دهان کوچکت جادوانی شود.

لبخندت را به یاد می‌آورم. تصور می‌کنم واقعا همین جادوی خنده‌ات باعث شد تا ابد همسرت بشوم. هیچ‌کس نمی‌تواند مثل تو بخندد. می‌دانم که خنده‌ای مثل دیگر خنده‌ها نیست، خوب می‌دانی منظورم چیست. برای من خنده‌ات لطف خداوند است، راهی است برای تشکر از مخلوقات قشنگ زمین. مثل میوه‌ی ناب یک درخت است. لبخندت قلبم را معطر می‌کند و اگر ساحره بودم، همیشه تو را در این حالت زیبا قرار می‌دادم تا خنده روی دهان کوچکت جادوانی شود.

2

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.