بریده‌ای از کتاب جنایت و مکافات اثر فیودور داستایفسکی

meli najafi

meli najafi

دیروز

بریدۀ کتاب

صفحۀ 600

- آن وقت کشتیدش! کشتید! - آخر، ببین چگونه کشتم؟ مگر این‌طور کسی را می‌کشند، مگر برای کشتن کسی این‌طور که من رفته‌بودم، می‌روند؟ یک وقت برایت شرح خواهم داد که چگونه رفتم... مگر من پیرزن را کشتم؟ من خودم را کشتم نه پیرزن را! با این‌کار پدر خودم را برای همیشه درآوردم!... اما پیرزن را شیطان کشت، نه من... خوب، بس است، بس است، سونیا، بس است.

- آن وقت کشتیدش! کشتید! - آخر، ببین چگونه کشتم؟ مگر این‌طور کسی را می‌کشند، مگر برای کشتن کسی این‌طور که من رفته‌بودم، می‌روند؟ یک وقت برایت شرح خواهم داد که چگونه رفتم... مگر من پیرزن را کشتم؟ من خودم را کشتم نه پیرزن را! با این‌کار پدر خودم را برای همیشه درآوردم!... اما پیرزن را شیطان کشت، نه من... خوب، بس است، بس است، سونیا، بس است.

5

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.