بریدهای از کتاب ایما اثر سجاد سامانی
4 روز پیش
صفحۀ 39
دردیست در دلم که دوایش نگاه توست دردا که درد هست و دوا نیست، بگذریم هرچند دشمنم شدهای دوست دارمت بر دوستان گلایه روا نیست، بگذریم
دردیست در دلم که دوایش نگاه توست دردا که درد هست و دوا نیست، بگذریم هرچند دشمنم شدهای دوست دارمت بر دوستان گلایه روا نیست، بگذریم
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.