بریدهای از کتاب پژوهشی درباره ولایت اثر سیدمحمدباقر صدر
1403/4/5
صفحۀ 1
امامت اهل بیت(ع) و امام علی(ع) که در همان پدیدۀ طبیعی (تشیّع) مجسّم میشود، از دو مرجعیّت حکایت دارد: یکی مرجعیّت فکری و دیگری مرجعیّت در عملِ رهبری و اجتماعی. این هر دو مرجعیّت در شخص رسول خدا(ص) نمود یافته بودند و در پرتو مطالعاتی که از شرایط زمانه ارائه نمودیم، ناگزیر باید آن پیامبر بزرگوار امتداد شایستۀ این هر دو را طرّاحی مینمودند تا از سویی مرجعیّت فکری، همۀ خلأهای ذهنی را که ممکن بود برای مسلمانان پیش آید، پُر کند و آموزههای مناسب و دیدگاه اسلام را دربارۀ مسائل نوپدید در ساحت اندیشه و عمل ارائه نماید و مشکلات و پیچیدگیهای قرآن کریم را که نخستین منبع در مرجعیّت فکری اسلام است، تفسیر کند و از سوی دیگر مرجعیّت رهبری اجتماعی، دنبالۀ حرکت و پیشوایی تجربۀ اسلامی را در مسیر اجتماعی آن پی گیرد. به فراخور وضعیتی که بررسی نمودیم، این هر دو مرجعیّت در اهل بیت(ع) گرد آمده بود و در سخنان صریح و ارجمند پیامبر همواره به این مهم تأکید میشد. نمونۀ اصلی این سخنان نبوی در زمینۀ مرجعیّت فکری، حدیث ثقلین است. رسول خدا(ص) فرمود: «نزدیک است که خداوند مرا فراخوانَد و دعوتش را اجابت کنم. من دو گرانمایه میان شما بر جای مینهم: [کتاب خدا و عترتم] کتاب خدا که رشتهاش از آسمان تا زمین امتداد دارد و نیز عترتم که اهل بیت من هستند. خدای بینا و آگاه مرا خبر داده که آن دو هرگز از یکدیگر جدا نمیشوند تا آن گاه که در کنار حوض [کوثر] بر من درآیند. پس مراقب باشید که چگونه پس از من با آن دو رفتار میکنید.¹ و امّا نمونۀ اصلی سخن پیامبر در زمینۀ مرجعیّت در عمل راهبری اجتماعی، حدیث غدیر² است. طَبَرانی با سندی که همگان آن را صحیح دانستهاند، از زید بن ارقم روایت کرده که رسول خدا(ص) در غدیر خم زیر درختانی خطبه خواند و فرمود: «ای مردم! نزدیک است خدا مرا فراخوانَد و دعوتش را اجابت نمایم. از من و از شما سؤال خواهد شد. آن گاه چه پاسخ خواهید داد؟» گفتند: «گواهی میدهیم که تو رسالت را ابلاغ نمودی و سخت کوشیدی و خیرخواهی کردی. پس خدایت پاداش خیر دهد!» پیامبر فرمود: «آیا گواهی نمیدهید که معبودی جز الله نیست و محمّد بنده و فرستادۀ اوست و بهشت خدا و دوزخ او و نیز مرگ و برانگیختی پس از مرگ و همچنین روز قیامت، آمدنی است و در آن تردید نمیرود و نیز خداوند هر که را در قبر باشد، برخواهد انگیخت؟» پاسخ دادند: «آری، به اینها گواهی میدهیم.» گفت: «بارخدایا؛ شاهد باش!» سپس فرمود: «ای مردم! به راستی خداوند مولای من است و من مولای مؤمنان هستم و از خودشان بر ایشان بیشتر اختیار دارم. پس هر که من مولایش هستم، این [علی] نیز مولای اوست. بارخدایا! با هر که دوست اوست، دوستی کن و با هر که دشمن اوست، دشمنی نما!»³ این دو سخن ارجمند از پیامبر که در میان بسیاری دیگر از همین دست جای دارند، آن هر دو مرجعیّت را در اهل بیت(ع) نمود بخشیدند. -------------------------------------------- ۱. الطبقات الکبری، ج ۲، ص ۱۴۹؛ کَنز العُمّال، ج ۱، ص ۱۸۶، ح ۹۴۴. ۲. حدیث غدیر در کتابهای حدیث شیعه و سُنّی به شکل بسیار پرشماری نقل شده است. برخی محقّقان شمار صحابۀ راوی این حدیث را بیش از ۱۰۰ تن دانستهاند. نیز بیش از ۸۰ تن از تابعین آن را روایت کردهاند. همچنین نزدیک به ۶۰ تن از حافظان حدیث و محدّثان در قرن دوم به روایت آن پرداختهاند. و بدین سان، شمار انبوهی از دیگر راویان. مراجعه کنید به: الغدیر، تألیف علّامۀ امینی، ج ۱، ص ۱۴-۸۱. ۳. این حدیث -با این عبارت- از حُذَیفة بن اُسَید غَفّاری روایت شده است. المعجم الکبیر، ج ۳، ص ۱۸۰، ح ۳۰۵۲ و حدیث زید بن اَرقَم در این مورد، با الفظا دیگری روایت شده است. همان، ج ۵، ص ۱۶۶، ح ۴۹۷۱. پژوهشی دربارۀ ولایت، شهید سیّدمحمّدباقر صدر، ترجمۀ سیدابوالقاسم حسینی (ژرفا) #برش_کتاب
امامت اهل بیت(ع) و امام علی(ع) که در همان پدیدۀ طبیعی (تشیّع) مجسّم میشود، از دو مرجعیّت حکایت دارد: یکی مرجعیّت فکری و دیگری مرجعیّت در عملِ رهبری و اجتماعی. این هر دو مرجعیّت در شخص رسول خدا(ص) نمود یافته بودند و در پرتو مطالعاتی که از شرایط زمانه ارائه نمودیم، ناگزیر باید آن پیامبر بزرگوار امتداد شایستۀ این هر دو را طرّاحی مینمودند تا از سویی مرجعیّت فکری، همۀ خلأهای ذهنی را که ممکن بود برای مسلمانان پیش آید، پُر کند و آموزههای مناسب و دیدگاه اسلام را دربارۀ مسائل نوپدید در ساحت اندیشه و عمل ارائه نماید و مشکلات و پیچیدگیهای قرآن کریم را که نخستین منبع در مرجعیّت فکری اسلام است، تفسیر کند و از سوی دیگر مرجعیّت رهبری اجتماعی، دنبالۀ حرکت و پیشوایی تجربۀ اسلامی را در مسیر اجتماعی آن پی گیرد. به فراخور وضعیتی که بررسی نمودیم، این هر دو مرجعیّت در اهل بیت(ع) گرد آمده بود و در سخنان صریح و ارجمند پیامبر همواره به این مهم تأکید میشد. نمونۀ اصلی این سخنان نبوی در زمینۀ مرجعیّت فکری، حدیث ثقلین است. رسول خدا(ص) فرمود: «نزدیک است که خداوند مرا فراخوانَد و دعوتش را اجابت کنم. من دو گرانمایه میان شما بر جای مینهم: [کتاب خدا و عترتم] کتاب خدا که رشتهاش از آسمان تا زمین امتداد دارد و نیز عترتم که اهل بیت من هستند. خدای بینا و آگاه مرا خبر داده که آن دو هرگز از یکدیگر جدا نمیشوند تا آن گاه که در کنار حوض [کوثر] بر من درآیند. پس مراقب باشید که چگونه پس از من با آن دو رفتار میکنید.¹ و امّا نمونۀ اصلی سخن پیامبر در زمینۀ مرجعیّت در عمل راهبری اجتماعی، حدیث غدیر² است. طَبَرانی با سندی که همگان آن را صحیح دانستهاند، از زید بن ارقم روایت کرده که رسول خدا(ص) در غدیر خم زیر درختانی خطبه خواند و فرمود: «ای مردم! نزدیک است خدا مرا فراخوانَد و دعوتش را اجابت نمایم. از من و از شما سؤال خواهد شد. آن گاه چه پاسخ خواهید داد؟» گفتند: «گواهی میدهیم که تو رسالت را ابلاغ نمودی و سخت کوشیدی و خیرخواهی کردی. پس خدایت پاداش خیر دهد!» پیامبر فرمود: «آیا گواهی نمیدهید که معبودی جز الله نیست و محمّد بنده و فرستادۀ اوست و بهشت خدا و دوزخ او و نیز مرگ و برانگیختی پس از مرگ و همچنین روز قیامت، آمدنی است و در آن تردید نمیرود و نیز خداوند هر که را در قبر باشد، برخواهد انگیخت؟» پاسخ دادند: «آری، به اینها گواهی میدهیم.» گفت: «بارخدایا؛ شاهد باش!» سپس فرمود: «ای مردم! به راستی خداوند مولای من است و من مولای مؤمنان هستم و از خودشان بر ایشان بیشتر اختیار دارم. پس هر که من مولایش هستم، این [علی] نیز مولای اوست. بارخدایا! با هر که دوست اوست، دوستی کن و با هر که دشمن اوست، دشمنی نما!»³ این دو سخن ارجمند از پیامبر که در میان بسیاری دیگر از همین دست جای دارند، آن هر دو مرجعیّت را در اهل بیت(ع) نمود بخشیدند. -------------------------------------------- ۱. الطبقات الکبری، ج ۲، ص ۱۴۹؛ کَنز العُمّال، ج ۱، ص ۱۸۶، ح ۹۴۴. ۲. حدیث غدیر در کتابهای حدیث شیعه و سُنّی به شکل بسیار پرشماری نقل شده است. برخی محقّقان شمار صحابۀ راوی این حدیث را بیش از ۱۰۰ تن دانستهاند. نیز بیش از ۸۰ تن از تابعین آن را روایت کردهاند. همچنین نزدیک به ۶۰ تن از حافظان حدیث و محدّثان در قرن دوم به روایت آن پرداختهاند. و بدین سان، شمار انبوهی از دیگر راویان. مراجعه کنید به: الغدیر، تألیف علّامۀ امینی، ج ۱، ص ۱۴-۸۱. ۳. این حدیث -با این عبارت- از حُذَیفة بن اُسَید غَفّاری روایت شده است. المعجم الکبیر، ج ۳، ص ۱۸۰، ح ۳۰۵۲ و حدیث زید بن اَرقَم در این مورد، با الفظا دیگری روایت شده است. همان، ج ۵، ص ۱۶۶، ح ۴۹۷۱. پژوهشی دربارۀ ولایت، شهید سیّدمحمّدباقر صدر، ترجمۀ سیدابوالقاسم حسینی (ژرفا) #برش_کتاب
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.