بریده‌ای از کتاب شور زندگی اثر اروینگ استون

زینب

زینب

1404/3/2

بریدۀ کتاب

صفحۀ 134

احساس می‌کرد باید نکته‌ی مثبتی هم در وجودش یافت شود، نمی‌شد که فقط یک احمق یا یک بیکاره باشد . او عرضه‌ی این را داشت تا نقشی ، ولو اندک ، در کار جهان ایفا کند ؛ اما چگونه ؟ برای تجارت ساخته نشده بود و هر کار دیگری را نیز که مطابق ذوق و استعدادش باشد آزموده بود ‌. آیا او همیشه محکوم به فنا و نابودی و بود ، آیا واقعاً زندگی برای او تما شده به‌حساب می‌آمد ؟ این سؤال‌هایی بودند که دائم ذهن‌اش را مشغول می‌کردند ولی از پاسخ خبری نبود . بدین ترتیب ، به زندکی به هدفش ادامه می‌داد و هر آنچه را بر او می‌گذشت با بی‌خیالی نادیده می‌گرفت . شور زندگی

احساس می‌کرد باید نکته‌ی مثبتی هم در وجودش یافت شود، نمی‌شد که فقط یک احمق یا یک بیکاره باشد . او عرضه‌ی این را داشت تا نقشی ، ولو اندک ، در کار جهان ایفا کند ؛ اما چگونه ؟ برای تجارت ساخته نشده بود و هر کار دیگری را نیز که مطابق ذوق و استعدادش باشد آزموده بود ‌. آیا او همیشه محکوم به فنا و نابودی و بود ، آیا واقعاً زندگی برای او تما شده به‌حساب می‌آمد ؟ این سؤال‌هایی بودند که دائم ذهن‌اش را مشغول می‌کردند ولی از پاسخ خبری نبود . بدین ترتیب ، به زندکی به هدفش ادامه می‌داد و هر آنچه را بر او می‌گذشت با بی‌خیالی نادیده می‌گرفت . شور زندگی

8

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.