بریده‌ای از کتاب حسین علی درود خداوند بر او اثر م. موید

بریدۀ کتاب

صفحۀ 109

و چون ولید از سرایِ کارگزاری به خانه شد، همسرش اسما، دختر عبدالرحمن، او را گفت: حسین را دشنام گفتی؟ گفت: او آغاز کرد و مرا دشنام گفت. زن گفت: اگر حسین تو را دشنام دهد تو او را دشنام خواهی گفت؟ و اگر پدر تو را دشنام دهد تو پدر او دشنام خواهی داد؟

و چون ولید از سرایِ کارگزاری به خانه شد، همسرش اسما، دختر عبدالرحمن، او را گفت: حسین را دشنام گفتی؟ گفت: او آغاز کرد و مرا دشنام گفت. زن گفت: اگر حسین تو را دشنام دهد تو او را دشنام خواهی گفت؟ و اگر پدر تو را دشنام دهد تو پدر او دشنام خواهی داد؟

14

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.