بریده‌ای از کتاب رادیو سکوت اثر آلیس آزمن

بریدۀ کتاب

صفحۀ 246

پیر و زنگ زده و دردناک و خواب آلود. برای خودم در شهر میپلکم. گم گشته، بی هدف، تنها. هیچ چرخ دنده ای در قلبم نمانده، هیچ کدی در مغزم نمی پیچد. فقط انرژی جنبش‌ است،نیرو های دیگری به جلو هلم می‌دهند_صوت، نور، امواج غبار، لرزه‌ها. دوستان، من بیشتر از همیشه گمشده ام. معلوم است؟

پیر و زنگ زده و دردناک و خواب آلود. برای خودم در شهر میپلکم. گم گشته، بی هدف، تنها. هیچ چرخ دنده ای در قلبم نمانده، هیچ کدی در مغزم نمی پیچد. فقط انرژی جنبش‌ است،نیرو های دیگری به جلو هلم می‌دهند_صوت، نور، امواج غبار، لرزه‌ها. دوستان، من بیشتر از همیشه گمشده ام. معلوم است؟

3

4

(0/1000)

نظرات

وقتی نمی‌دانیم زندگی ما را به کجا می‌برد، هرگز گم نمی‌شویم.
 -جاسوس، پائولو کوئیلو 
1

0

به‌به الهوئی جان 

1