بریدۀ کتاب

عزرائیل: کهنه سرباز
بریدۀ کتاب

صفحۀ 181

[عراقیا] همون اول مثلا با چکش استخونات رو خرد میکنن. بهت تزریق هایی میکنن که بیهوش نشی، بعد میرن سراغ سوزوندن با اسید و کشیدن دندونات. بعد هم قطع عضو، از سر انگشتات شروع میکنن و می‌رن جلو. جلوی باقی زندانی های استخبارات این کار رو می‌کردن. آخرش هم می‌کشن. تنها پیشنهادی که توی این شرایط به متهم می‌دن اینه که بین مرگ سخت و آسون انتخاب کنه. کلا هیچ راه فراری، کسی برای خودش متصور نیست....

[عراقیا] همون اول مثلا با چکش استخونات رو خرد میکنن. بهت تزریق هایی میکنن که بیهوش نشی، بعد میرن سراغ سوزوندن با اسید و کشیدن دندونات. بعد هم قطع عضو، از سر انگشتات شروع میکنن و می‌رن جلو. جلوی باقی زندانی های استخبارات این کار رو می‌کردن. آخرش هم می‌کشن. تنها پیشنهادی که توی این شرایط به متهم می‌دن اینه که بین مرگ سخت و آسون انتخاب کنه. کلا هیچ راه فراری، کسی برای خودش متصور نیست....

2

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.