بریدۀ کتاب

Jupiter

1403/8/4

انگار 12 و 3/4 ساله بودن بس نبود که حالا مادرم هم می خواهد نامزد ریاست جمهوری شود
بریدۀ کتاب

صفحۀ 36

به پشت سرش نگاهی می‌کنم تیرهای خیالی به‌سمتش می‌اندازم. امیدوارم امروز بروی زیر اتوبوس مدرسه. بعد امیدوارم راننده‌ی اتوبوس متوجه شود که شیر قهوه‌اش را در استارباکس مدرسه جا گذاشته و دنده عقب بگیرد و و دوباره از روی رد شود و در حالی که شیرقهوه‌ی گرمش توی دستش است، یک بار دیگر از رویت رد شود. این تصویر تا حدی خوشحالم می‌کند.

به پشت سرش نگاهی می‌کنم تیرهای خیالی به‌سمتش می‌اندازم. امیدوارم امروز بروی زیر اتوبوس مدرسه. بعد امیدوارم راننده‌ی اتوبوس متوجه شود که شیر قهوه‌اش را در استارباکس مدرسه جا گذاشته و دنده عقب بگیرد و و دوباره از روی رد شود و در حالی که شیرقهوه‌ی گرمش توی دستش است، یک بار دیگر از رویت رد شود. این تصویر تا حدی خوشحالم می‌کند.

5

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.