بریدهای از کتاب ما تمامش می کنیم اثر کالین هوور
1403/10/25
صفحۀ 129
آهسته میگوید:«لیلی!»با صداقت نگاهم میکند.«تو بهترین اتفاقی هستی که تا به حال تو زندگی م افتاده.» این کلمات،مانند پتویی گرم و نرم مرا در بر میگیرد. نگاهش را تا اعماق وجودم حس میکنم. میگوید:«تو کاملاً درست میگفتی.» «در مورد چی؟» «تو به من هشدار داده بودی. یه بار بهم گفتی مثل دارو میمونی که باید همیشگی و مداوم باشی اما نگفته بودی که از نوع اعتیاد آورترین داروها هستی.»
آهسته میگوید:«لیلی!»با صداقت نگاهم میکند.«تو بهترین اتفاقی هستی که تا به حال تو زندگی م افتاده.» این کلمات،مانند پتویی گرم و نرم مرا در بر میگیرد. نگاهش را تا اعماق وجودم حس میکنم. میگوید:«تو کاملاً درست میگفتی.» «در مورد چی؟» «تو به من هشدار داده بودی. یه بار بهم گفتی مثل دارو میمونی که باید همیشگی و مداوم باشی اما نگفته بودی که از نوع اعتیاد آورترین داروها هستی.»
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.