بریدهای از کتاب خاطرات یک دختر جوان اثر آنه فرانک
1402/12/27
صفحۀ 139
<<می روم روی تخت دراز می کشم و می خوابم تا زمان و همچنین این سکوت و ترس وحشتناک سريع تر بگذرد،چون هیچ راه دیگری برای کشتن آنها وجود ندارد.>>
<<می روم روی تخت دراز می کشم و می خوابم تا زمان و همچنین این سکوت و ترس وحشتناک سريع تر بگذرد،چون هیچ راه دیگری برای کشتن آنها وجود ندارد.>>
(0/1000)
علی
1402/12/29
1