بریده‌ای از کتاب داستان راستان اثر مرتضی مطهری

بریدۀ کتاب

صفحۀ 1

علمى كه جايش توى بقچه و قابل دزديدن باشد، آن علم نيست، برو فكرى به حال خود بكن. اين گفته ساده عاميانه، تكانى به روحيه مستعد و هوشيار غزالى داد. او كه تا آن روز فقط فكر مى كرد كه طوطى وار از استاد بشنود و در دفاتر ضبط كند، بعد از آن در فكر افتاد كه كوشش كند تا مغز و دماغ خود را با تفكر پرورش دهد و بيشتر فكر كند و تحقيق نمايد و مطالب مفيد را در دفتر ذهن خود بسپارد. غزالى مى گويد: «من بهترين پندها را، كه راهنماى زندگى فكرى من شد، از زبان يك دزد راهزن شنيدم.

علمى كه جايش توى بقچه و قابل دزديدن باشد، آن علم نيست، برو فكرى به حال خود بكن. اين گفته ساده عاميانه، تكانى به روحيه مستعد و هوشيار غزالى داد. او كه تا آن روز فقط فكر مى كرد كه طوطى وار از استاد بشنود و در دفاتر ضبط كند، بعد از آن در فكر افتاد كه كوشش كند تا مغز و دماغ خود را با تفكر پرورش دهد و بيشتر فكر كند و تحقيق نمايد و مطالب مفيد را در دفتر ذهن خود بسپارد. غزالى مى گويد: «من بهترين پندها را، كه راهنماى زندگى فكرى من شد، از زبان يك دزد راهزن شنيدم.

6

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.