بریدۀ کتاب
1403/4/30
3.7
2
صفحۀ 4
در سومین روز اشغال، با اتوموبیل از پراگ به بودهیوویتس میرفتم... یکجا اتوموبیلم را نگه داشتند و سه سرباز شروع به گشتن آن کردند. وقتی عملیات تمام شد، افسری که دستور تفتیش را داده بود، به زبان روسی از من پرسید حالتان چطوره؟ سوالش طعنهآمیز یا از سر سوءنیت نبود. درست برعکس. او دنبال حرف خود را گرفت «همه اینها یک سوءتفاهم بزرگ است، ولی درست خواهد شد. شما باید درک کنید که ما عاشق چکها هستیم. ما عاشق شما هستیم!» هزاران تانک نواحی روستایی را نابود کرده بودند، آینده کشور تا قرنها به خطر افتاده بود، رهبران چک را دستگیر کرده و ربوده بودند، آن وقت یک افسر اشغالگر به آدم ابراز عشق میکند. خواهش میکنم منظورم را درک کنید: او هیچ تمایلی به محکوم کردن اشغال نداشت، حتی یک ذره. همهشان کم و بیش مثل او حرف میزدند، رفتارشان نه بر مبنای لذت آزاردوستانه غارتگرها، بلکه بر پایه نمونه قدیمی کاملاً متفاوتی استوار بود که همانا عشق یکطرفه باشد. چرا این چکها (که ما اینقدر عاشقشان هستیم!) از زندگی با ما، آن جور که شیوه ما است خودداری میکنند؟ حیف که مجبوریم معنای عشق را با تانک یاد آنها بدهیم!
در سومین روز اشغال، با اتوموبیل از پراگ به بودهیوویتس میرفتم... یکجا اتوموبیلم را نگه داشتند و سه سرباز شروع به گشتن آن کردند. وقتی عملیات تمام شد، افسری که دستور تفتیش را داده بود، به زبان روسی از من پرسید حالتان چطوره؟ سوالش طعنهآمیز یا از سر سوءنیت نبود. درست برعکس. او دنبال حرف خود را گرفت «همه اینها یک سوءتفاهم بزرگ است، ولی درست خواهد شد. شما باید درک کنید که ما عاشق چکها هستیم. ما عاشق شما هستیم!» هزاران تانک نواحی روستایی را نابود کرده بودند، آینده کشور تا قرنها به خطر افتاده بود، رهبران چک را دستگیر کرده و ربوده بودند، آن وقت یک افسر اشغالگر به آدم ابراز عشق میکند. خواهش میکنم منظورم را درک کنید: او هیچ تمایلی به محکوم کردن اشغال نداشت، حتی یک ذره. همهشان کم و بیش مثل او حرف میزدند، رفتارشان نه بر مبنای لذت آزاردوستانه غارتگرها، بلکه بر پایه نمونه قدیمی کاملاً متفاوتی استوار بود که همانا عشق یکطرفه باشد. چرا این چکها (که ما اینقدر عاشقشان هستیم!) از زندگی با ما، آن جور که شیوه ما است خودداری میکنند؟ حیف که مجبوریم معنای عشق را با تانک یاد آنها بدهیم!
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.