بریده‌ای از کتاب جنایت و مکافات اثر فیودور داستایفسکی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 356

- مگر در را قفل نمی‌کنی؟ - هیچوقت. و بعد راسکلنیکف با بی‌اعتنایی اضافه کرد: - دو سال تمام است که می‌خواهم قفل بخرم. آنگاه خنده‌کنان رو به سونیا کرد و گفت: - کسانی که چیزی برای قفل کردن ندارند، سعادتمندند. نه؟

- مگر در را قفل نمی‌کنی؟ - هیچوقت. و بعد راسکلنیکف با بی‌اعتنایی اضافه کرد: - دو سال تمام است که می‌خواهم قفل بخرم. آنگاه خنده‌کنان رو به سونیا کرد و گفت: - کسانی که چیزی برای قفل کردن ندارند، سعادتمندند. نه؟

22

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.