بریدهای از کتاب بگو که او ... اثر علی صفایی حائری
1404/4/16
صفحۀ 56
اين انسان كه قدر خودش را شناخته، ديگر از مرگ نمىترسد، كه مرگ تولد ديگر اوست؛ كه مرگ انقلاب و جهش و آغاز رويش اوست. بدون مرگ زندگى معنا نداشت، كه مرگ زندگى گستردهتر و عظيمتر است.
اين انسان كه قدر خودش را شناخته، ديگر از مرگ نمىترسد، كه مرگ تولد ديگر اوست؛ كه مرگ انقلاب و جهش و آغاز رويش اوست. بدون مرگ زندگى معنا نداشت، كه مرگ زندگى گستردهتر و عظيمتر است.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.