بریده‌ای از کتاب هری پاتر و محفل ققنوس (بخش دوم) اثر جی. کی. رولینگ

بریدۀ کتاب

صفحۀ 98

_ پس تو می‌خوای که من بگم توی گروه دفاع در برابر جادوی سیاه شرکت نمی‌کنم؟ سیریوس با قیافه‌ای متعجّب گفت: _ من؟ البتّه که نه! به نظر من این فکر بی‌نظیریه! هری دلگرم شد و گفت: _جدّی می گی؟ _ البتّه که جدّی می‌گم. فکر کردی اگه من و پدرت بودیم تسلیم می‌شدیم و به دستورات عجوزه‌ای مثل آمبریج عمل می‌کردیم؟ _ پس چرا پارسال یکسره به من می‌گفتی احتیاط کنم و خودمو به خطر نندازم... سیریوس با بی‌قراری گفت: _ پارسال شواهد نشون می‌داد که یک نفر در داخل هاگوارتز قصد کشتن تو رو داره، هری! ولی امسال می‌دونیم که در خارج از هاگوارتز کسی هست که قصد کشتن همه‌مونو داره. برای همین به نظر من یادگیری دفاع از خودتون فکر خیلی خوبیه!

_ پس تو می‌خوای که من بگم توی گروه دفاع در برابر جادوی سیاه شرکت نمی‌کنم؟ سیریوس با قیافه‌ای متعجّب گفت: _ من؟ البتّه که نه! به نظر من این فکر بی‌نظیریه! هری دلگرم شد و گفت: _جدّی می گی؟ _ البتّه که جدّی می‌گم. فکر کردی اگه من و پدرت بودیم تسلیم می‌شدیم و به دستورات عجوزه‌ای مثل آمبریج عمل می‌کردیم؟ _ پس چرا پارسال یکسره به من می‌گفتی احتیاط کنم و خودمو به خطر نندازم... سیریوس با بی‌قراری گفت: _ پارسال شواهد نشون می‌داد که یک نفر در داخل هاگوارتز قصد کشتن تو رو داره، هری! ولی امسال می‌دونیم که در خارج از هاگوارتز کسی هست که قصد کشتن همه‌مونو داره. برای همین به نظر من یادگیری دفاع از خودتون فکر خیلی خوبیه!

21

5

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.