بریدهای از کتاب دعبل و زلفا اثر مظفر سالاری
1404/1/21
صفحۀ 13
راستش یکی را دارم که به نظرم بعید است او را خوب بشناسی . قدرت و نفوذ فوقالعادهای دارد . همهی بغداد برای او عددی نیست . لبخند به لبان بازرگان بازگشت . _ من خیلی از کلهگندهها و سرشناسها را میشناسم . نامش چیست ؟ بگو تا بگویم . دعبل از نزدیک به طبیب چشم دوخت . _ نام مبارکش ، ربالعالمین است . واقعا او را میشناسی که ثروت را تنها در درهم و دینار میبینی ؟ من در سالهای سمنگان سعی کردم به مردم ستم نکنم و خدایم را از دست ندهم . ضرر کردهام ؟
راستش یکی را دارم که به نظرم بعید است او را خوب بشناسی . قدرت و نفوذ فوقالعادهای دارد . همهی بغداد برای او عددی نیست . لبخند به لبان بازرگان بازگشت . _ من خیلی از کلهگندهها و سرشناسها را میشناسم . نامش چیست ؟ بگو تا بگویم . دعبل از نزدیک به طبیب چشم دوخت . _ نام مبارکش ، ربالعالمین است . واقعا او را میشناسی که ثروت را تنها در درهم و دینار میبینی ؟ من در سالهای سمنگان سعی کردم به مردم ستم نکنم و خدایم را از دست ندهم . ضرر کردهام ؟
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.