بریده‌ای از کتاب جنایت و مکافات اثر فیودور داستایفسکی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 453

بهتر است ما برای چندی از هم دور باشیم. حالم خوش نیست، ناراحتم...بعداً می‌آیم، خودم می‌آیم...هروقت بتوانم. به یادتان هستم و دوستتان دارم. مرا به حال خود بگذارید! مرا تنها بگذارید! من این تصمیم را قبلاً گرفته بودم...این تصمیم قطعی است. هرچه بر سرم آید، از بین بروم یا نه، می‌خواهم تنها باشم. مرا بکلی فراموش کنید. این بهتر است...

بهتر است ما برای چندی از هم دور باشیم. حالم خوش نیست، ناراحتم...بعداً می‌آیم، خودم می‌آیم...هروقت بتوانم. به یادتان هستم و دوستتان دارم. مرا به حال خود بگذارید! مرا تنها بگذارید! من این تصمیم را قبلاً گرفته بودم...این تصمیم قطعی است. هرچه بر سرم آید، از بین بروم یا نه، می‌خواهم تنها باشم. مرا بکلی فراموش کنید. این بهتر است...

4

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.