بریدهای از کتاب چه نیازی است به علی؟ اثر علی شریعتی
1403/1/16
صفحۀ 53
درد علی ع دو گونه است: یک درد، دردی است که از زخم شمشیر ابن ملجم در فرق سرش احساس می کند و درد دیگر دردی است که او را تنها در نیمه شبهای خاموش به دل نخلستان های اطراف مدینه کشانده و به ناله درآورده است. ما تنها بر دردی می گرییم که از شمشیر ابن ملجم در فرقش احساس می کند. اما این درد علی ع نیست، رددی که چنان روح بزرگی را به ناله آورده است، تنهایی است که ما آن را نمی شناسیم. باید این درد را بشناسیم، نه آن درد را، که علی ع درد شمشیر را احساس نمی کند، و ... ما درد علی ع را احساس نمی کنیم.
درد علی ع دو گونه است: یک درد، دردی است که از زخم شمشیر ابن ملجم در فرق سرش احساس می کند و درد دیگر دردی است که او را تنها در نیمه شبهای خاموش به دل نخلستان های اطراف مدینه کشانده و به ناله درآورده است. ما تنها بر دردی می گرییم که از شمشیر ابن ملجم در فرقش احساس می کند. اما این درد علی ع نیست، رددی که چنان روح بزرگی را به ناله آورده است، تنهایی است که ما آن را نمی شناسیم. باید این درد را بشناسیم، نه آن درد را، که علی ع درد شمشیر را احساس نمی کند، و ... ما درد علی ع را احساس نمی کنیم.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.