بریده‌ای از کتاب شب های روشن اثر فیودور داستایفسکی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 37

مادربزرگ همیشه افسوس گذشته رو میخورد ، اون روزا جوون تربود ،قدیما خورشید گرم تر از الان بود و قدیما خامه آن قدر زود ترش نمی شد- همیشه از خوبیای قدیم حرف می زد!

مادربزرگ همیشه افسوس گذشته رو میخورد ، اون روزا جوون تربود ،قدیما خورشید گرم تر از الان بود و قدیما خامه آن قدر زود ترش نمی شد- همیشه از خوبیای قدیم حرف می زد!

653

38

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.