بریده‌ای از کتاب بینوایان (ج۲) اثر ویکتور هوگو

نوید نظری

نوید نظری

23 ساعت پیش

بریدۀ کتاب

صفحۀ 663

فاضلاب در پاریس قدیم میعادگاه همه دنائت‌ها و همه آزمون‌هاست. اقتصاد سیاسی، در آن اندکی از ته‌نشست‌های خود و فلسفه اجتماعی اندکی از رسوبات خود را در آن‌جا می‌یابد. فاضلاب وجدان شهر است؛ همه‌چیز رو به آن می‌رود و در آن با خود رودرو می‌شود. در این جای تیره‌گون، ظلمت هست، اما اسراری وجود ندارد. آن‌جا هرچیز شکل واقعی خود را یا دست‌کم شکل غایی خود را دارد. آن‌جا توده‌ نجاسات این ویژگی را برای خود دارد که دروغگو نیست! سادگی به آنجا پناه جسته است؛ نقاب بازیل آن‌جا یافته می‌شود، اما از آن فقط مقوایش و ریسمان‌هایش و درون آن همانند برونش آشکاراست گل و لای شرم‌آوری پررنگش کرده است.

فاضلاب در پاریس قدیم میعادگاه همه دنائت‌ها و همه آزمون‌هاست. اقتصاد سیاسی، در آن اندکی از ته‌نشست‌های خود و فلسفه اجتماعی اندکی از رسوبات خود را در آن‌جا می‌یابد. فاضلاب وجدان شهر است؛ همه‌چیز رو به آن می‌رود و در آن با خود رودرو می‌شود. در این جای تیره‌گون، ظلمت هست، اما اسراری وجود ندارد. آن‌جا هرچیز شکل واقعی خود را یا دست‌کم شکل غایی خود را دارد. آن‌جا توده‌ نجاسات این ویژگی را برای خود دارد که دروغگو نیست! سادگی به آنجا پناه جسته است؛ نقاب بازیل آن‌جا یافته می‌شود، اما از آن فقط مقوایش و ریسمان‌هایش و درون آن همانند برونش آشکاراست گل و لای شرم‌آوری پررنگش کرده است.

112

13

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.