بریده‌ای از کتاب یک بعلاوه یک اثر جوجو مویز

-اخگر

-اخگر

دیروز

بریدۀ کتاب

صفحۀ 127

هرگز در زندگی‌اش غبطه‌ی کسی را نخورده بود، ولی حالا حس می‌کرد به مردم اطرافش که زندگی روزمره‌شان را دارند و می‌توانند سوار مترو شوند و به خانه نزد خانواده‌شان برگردند، حسودی می‌کند.

هرگز در زندگی‌اش غبطه‌ی کسی را نخورده بود، ولی حالا حس می‌کرد به مردم اطرافش که زندگی روزمره‌شان را دارند و می‌توانند سوار مترو شوند و به خانه نزد خانواده‌شان برگردند، حسودی می‌کند.

22

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.