بریده‌ای از کتاب سووشون اثر سیمین دانشور

بریدۀ کتاب

صفحۀ 18

+ از دست من گریه می‌کنی؟ من نمی‌توانم مثل همه‌ی مردم باشم. نمی‌توانم رعیتم را گرسنه ببینم. نباید سرزمینی خالی خالی از مرد باشد. - هر کاری می‌خواهند بکنند اما جنگ را به لانه‌ی من نیاورند. به من چه که شهر شده عین محله‌ی مردستان... شهر من، مملکت من همین خانه است، اما آنها جنگ را به خانه‌ی من هم می‌کشانند.

+ از دست من گریه می‌کنی؟ من نمی‌توانم مثل همه‌ی مردم باشم. نمی‌توانم رعیتم را گرسنه ببینم. نباید سرزمینی خالی خالی از مرد باشد. - هر کاری می‌خواهند بکنند اما جنگ را به لانه‌ی من نیاورند. به من چه که شهر شده عین محله‌ی مردستان... شهر من، مملکت من همین خانه است، اما آنها جنگ را به خانه‌ی من هم می‌کشانند.

4

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.