بریده‌ای از کتاب کفش های شیطان را نپوش اثر احمد غلامی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 42

+باید سر شیطون رو کلاه گذاشت. نباید لجش رو درآورد. اگه ادای مومن ها رو واسه شیطون دربیاری ، زود مچت رو می‌گیره. باید بگی ما چاکریم، دست از سرما بردار، ما زورمون به تو نمی‌رسه... باید شیطون رو خر کنی... _پس خدا چی؟ +خب ته دلت هم با خدا باش. _یعنی شیطون نمی‌فهمه؟ +چرا، می‌دونی مشکل شیطون چیه؟ اون میگه راست تو چشم های من نگاه نکنین، کفش های منو پاتون نکنین، براش مهم اینه که تو یه جوری بهش اهمیت بدی...

+باید سر شیطون رو کلاه گذاشت. نباید لجش رو درآورد. اگه ادای مومن ها رو واسه شیطون دربیاری ، زود مچت رو می‌گیره. باید بگی ما چاکریم، دست از سرما بردار، ما زورمون به تو نمی‌رسه... باید شیطون رو خر کنی... _پس خدا چی؟ +خب ته دلت هم با خدا باش. _یعنی شیطون نمی‌فهمه؟ +چرا، می‌دونی مشکل شیطون چیه؟ اون میگه راست تو چشم های من نگاه نکنین، کفش های منو پاتون نکنین، براش مهم اینه که تو یه جوری بهش اهمیت بدی...

13

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.