بریدهای از کتاب شور زندگی اثر اروینگ استون
1404/3/22
صفحۀ 500
《کتاب ششم "》؛ آرل ²《شور زندگی》 به این امر ایمان داشت که خلقِ نقاشی چندان هم آسانتر از کشف الماس یا مروارید نیست . با این حال تنها زمانی حس میکرد زنده است که سخت کار میکرد . در زندگی شخصی چنین احساسی غایب بود . او صرفاً یک دستگاه بود ، یک ماشین نقاشی خودکار که هر روز صبح در آن غذا، مشروب و رنگ میریختند . ولی هدف او چه بود ؟ فروش ؟ البته که نه ! میدانست هیچکس مایل نیست نقاشی های او را بخرد . پس عجله برای چه بود ؟ چرا همیشه آنقدر حرص میزد تا دهها نقاشی پشت سر هم بکشد، آنقدر که زیر تختش که آنها را روی هم تلنبار میکرد، دیگر جای سوزن انداختن نباشد ؟ . . . او نقاشی میکرد زیرا مجبور بود نقاشی کند، زیرا این کار او را از عذاب روحی نجات میداد، زیرا نقاشی شوریده حالش میکرد، او قادر بود بدون همسر، خانه و فرزند بگذارند، قادر بود بدون عشق، دوستی و سلامت سر کند ؛ قادر بود بدون امنیت ، آسایش و غذا بهسر برد ، حتی قادر بود بدون خداوند نیز سر کند ؛ اما نمیتوانست بدون آنچه بزرگتر از خود او بود، آنچه تمام زندگیاش بود ادامه دهد ، و آن قدرت و توانایی خلقکردن بود . 📚
《کتاب ششم "》؛ آرل ²《شور زندگی》 به این امر ایمان داشت که خلقِ نقاشی چندان هم آسانتر از کشف الماس یا مروارید نیست . با این حال تنها زمانی حس میکرد زنده است که سخت کار میکرد . در زندگی شخصی چنین احساسی غایب بود . او صرفاً یک دستگاه بود ، یک ماشین نقاشی خودکار که هر روز صبح در آن غذا، مشروب و رنگ میریختند . ولی هدف او چه بود ؟ فروش ؟ البته که نه ! میدانست هیچکس مایل نیست نقاشی های او را بخرد . پس عجله برای چه بود ؟ چرا همیشه آنقدر حرص میزد تا دهها نقاشی پشت سر هم بکشد، آنقدر که زیر تختش که آنها را روی هم تلنبار میکرد، دیگر جای سوزن انداختن نباشد ؟ . . . او نقاشی میکرد زیرا مجبور بود نقاشی کند، زیرا این کار او را از عذاب روحی نجات میداد، زیرا نقاشی شوریده حالش میکرد، او قادر بود بدون همسر، خانه و فرزند بگذارند، قادر بود بدون عشق، دوستی و سلامت سر کند ؛ قادر بود بدون امنیت ، آسایش و غذا بهسر برد ، حتی قادر بود بدون خداوند نیز سر کند ؛ اما نمیتوانست بدون آنچه بزرگتر از خود او بود، آنچه تمام زندگیاش بود ادامه دهد ، و آن قدرت و توانایی خلقکردن بود . 📚
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.