بریدهای از کتاب پسری که قبلا بودم! اثر الی استندیش
1403/10/16
صفحۀ 129
شب قبل از خواب همچنان به او فکر میکنم به خودم میگویم رو و ابن چیز ها وجود نداره. آدم ها بعد از مرگ برنمیگردن. اما نمی توانم جلوی صدای بی رمقی را بگیرم مه پس از ذهنم ازم می پرسد: اگه برگردن چی؟
شب قبل از خواب همچنان به او فکر میکنم به خودم میگویم رو و ابن چیز ها وجود نداره. آدم ها بعد از مرگ برنمیگردن. اما نمی توانم جلوی صدای بی رمقی را بگیرم مه پس از ذهنم ازم می پرسد: اگه برگردن چی؟
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.