بریدهای از کتاب اول شخص مفرد (مجموعه داستان) اثر هاروکی موراکامی
1403/11/9
صفحۀ 70
تنها کتابی که آن روز به همراهم داشتم، یک کتاب کمکآموزشی برای درس زبان و ادبیات ژاپنی مدرسهمان بود. با بیمیلی بیرونش کشیدم و شروع کردم به ورق زدن صفحات. به آن معنا آدم اهل مطالعه و از آنهایی نبودم که حسابشده و مشتاقانه به سراغ کتابها میروند، بلکه بیشتر از آنهایی بودم که گذشتن زمان بدون خواندنِ چیزی برایشان سخت است. هرگز نمیتوانستم ساکت و صامت سر جایم بنشینم. همیشه مجبور بودم صفحات کتابی را ورق بزنم یا به موسیقی گوش کنم، این یا آن. وقتی کتابی دم دست نبود، به هر چیز چاپشدهای در اطرافم چنگ میزدم. دفترچه تلفن هم خوانده بودم، یا دستورالعمل استفاده از اتوی بخار. در مقایسه با آنجور خواندنیها، یک کتاب کمکدرسی برای زبان ژاپنی گزینهی خیلی بهتری بود.
تنها کتابی که آن روز به همراهم داشتم، یک کتاب کمکآموزشی برای درس زبان و ادبیات ژاپنی مدرسهمان بود. با بیمیلی بیرونش کشیدم و شروع کردم به ورق زدن صفحات. به آن معنا آدم اهل مطالعه و از آنهایی نبودم که حسابشده و مشتاقانه به سراغ کتابها میروند، بلکه بیشتر از آنهایی بودم که گذشتن زمان بدون خواندنِ چیزی برایشان سخت است. هرگز نمیتوانستم ساکت و صامت سر جایم بنشینم. همیشه مجبور بودم صفحات کتابی را ورق بزنم یا به موسیقی گوش کنم، این یا آن. وقتی کتابی دم دست نبود، به هر چیز چاپشدهای در اطرافم چنگ میزدم. دفترچه تلفن هم خوانده بودم، یا دستورالعمل استفاده از اتوی بخار. در مقایسه با آنجور خواندنیها، یک کتاب کمکدرسی برای زبان ژاپنی گزینهی خیلی بهتری بود.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.