بریده‌ای از کتاب مرثیه ای بر یک رویا اثر هیوبرت سلبی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 133

مخدر در خونشان جریان پیدا میکرد و برای هر سلول زنده ای که در بدنشان بود از رؤیاهایشان حرف میزد...

مخدر در خونشان جریان پیدا میکرد و برای هر سلول زنده ای که در بدنشان بود از رؤیاهایشان حرف میزد...

257

26

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.