بریدهای از کتاب مرثیه ای بر یک رویا اثر هیوبرت سلبی
1403/12/18
صفحۀ 133
مخدر در خونشان جریان پیدا میکرد و برای هر سلول زنده ای که در بدنشان بود از رؤیاهایشان حرف میزد...
مخدر در خونشان جریان پیدا میکرد و برای هر سلول زنده ای که در بدنشان بود از رؤیاهایشان حرف میزد...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.