بریده‌ای از کتاب یک چاه و دو چاله و مثلا شرح احوالات اثر جلال آل احمد

بریدۀ کتاب

صفحۀ 44

دیگر اینکه من دست‌کم خودم می‌دانم که با این قلم جوری تا نکرده‌ام که دل کسی را به دست بیاورم؛ چه رسد به وجاهت ملی. من زده‌ام و خورده‌ام و با این زدوخورد دست‌کم خودم را نیز نگه داشته‌ام. بی هیچ منتی بر احدی. اگر کُشته‌ای باقی نیست، کِشته‌ای باقی است و این است بزرگ‌ترین غبن در این ولایت که مشت می‌زنی؛ اما به سایه و اصلاً در خواب.

دیگر اینکه من دست‌کم خودم می‌دانم که با این قلم جوری تا نکرده‌ام که دل کسی را به دست بیاورم؛ چه رسد به وجاهت ملی. من زده‌ام و خورده‌ام و با این زدوخورد دست‌کم خودم را نیز نگه داشته‌ام. بی هیچ منتی بر احدی. اگر کُشته‌ای باقی نیست، کِشته‌ای باقی است و این است بزرگ‌ترین غبن در این ولایت که مشت می‌زنی؛ اما به سایه و اصلاً در خواب.

29

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.