بریده‌ای از کتاب وب گرد: اتاق سرخ اثر معین فرد

وایولت

وایولت

1404/3/14

بریدۀ کتاب

صفحۀ 34

آیا باید وارد خوابگاه پسرها بشوم یا دخترها؟ رادی میگوید:(هر چی اونجا ثبت شده باشه.) پشتم داغ میشود میپرسم:(منظورت چیه؟) (تمام کارها از قبل انجام شده به محض رسیدن به در هتل، فقط کافیه شماره اتاق رو برداری و تمام بر اساس شماره شناسایی.) گرما به درون صورتم میدود (چی؟ باید برم توی خوابگاه دخترها؟) (فکر نکنم راه دیگه ای داشته باشی رفیق.) (امکان نداره.) (اوه پسر دست بردار همه آرزو دارن جای تو باشن.) سپس لبخند شیطنت آمیزی روی لبانش می نشیند. گلارین می گوید: (شما پسرها واقعا ذهنتون مريضه خوشحالم با تو توی یه بدن نیستم.) لبخند رادی گشادتر میشود:( خب تو میتونی بیایی توی خوابگاه ما.) گویی روی زغالهای گداخته ای قدم بر می دارم:( این شرایط اصلا خوب نیست اگه نتونیم به بدن دیگه پیدا کنیم، حتی مجبورم بعد از پذیرش هم چنین موقعیتی رو قبول کنم تا کی میشه هویتم رو مخفی کنم؟) رادی کی می گوید:(رفیق حاضرم جام رو با تو عوض کنم این فرصت نصیب هر کسی نمیشه حاضرم شرط ببندم همه میخوان جای تو باشن.) گلارین که انگار حوصله اش سر رفته است می گوید: (من فقط نگرانم لو بریم آخه بدن من پسرونه‌ست!)

آیا باید وارد خوابگاه پسرها بشوم یا دخترها؟ رادی میگوید:(هر چی اونجا ثبت شده باشه.) پشتم داغ میشود میپرسم:(منظورت چیه؟) (تمام کارها از قبل انجام شده به محض رسیدن به در هتل، فقط کافیه شماره اتاق رو برداری و تمام بر اساس شماره شناسایی.) گرما به درون صورتم میدود (چی؟ باید برم توی خوابگاه دخترها؟) (فکر نکنم راه دیگه ای داشته باشی رفیق.) (امکان نداره.) (اوه پسر دست بردار همه آرزو دارن جای تو باشن.) سپس لبخند شیطنت آمیزی روی لبانش می نشیند. گلارین می گوید: (شما پسرها واقعا ذهنتون مريضه خوشحالم با تو توی یه بدن نیستم.) لبخند رادی گشادتر میشود:( خب تو میتونی بیایی توی خوابگاه ما.) گویی روی زغالهای گداخته ای قدم بر می دارم:( این شرایط اصلا خوب نیست اگه نتونیم به بدن دیگه پیدا کنیم، حتی مجبورم بعد از پذیرش هم چنین موقعیتی رو قبول کنم تا کی میشه هویتم رو مخفی کنم؟) رادی کی می گوید:(رفیق حاضرم جام رو با تو عوض کنم این فرصت نصیب هر کسی نمیشه حاضرم شرط ببندم همه میخوان جای تو باشن.) گلارین که انگار حوصله اش سر رفته است می گوید: (من فقط نگرانم لو بریم آخه بدن من پسرونه‌ست!)

12

3

(0/1000)

نظرات

وایولت

وایولت

1404/3/14

از قابل حدس ترین سناریو های کوتاه مدت کتاب برام همین صحنه بود:)

1