بریدۀ کتاب

زندانی
بریدۀ کتاب

صفحۀ 254

مثل بچگی‌هایش روی زانویم می‌نشیند و حین آنکه هردو به خاطر رفتن یک نفر دیگر از زندگی‌مان سوگواریم، در آغوشش می‌گیرم.

مثل بچگی‌هایش روی زانویم می‌نشیند و حین آنکه هردو به خاطر رفتن یک نفر دیگر از زندگی‌مان سوگواریم، در آغوشش می‌گیرم.

9

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.