بریده‌ای از کتاب سنگ، کاغذ، قیچی اثر مهناز براتی

♡dely

♡dely

7 روز پیش

بریدۀ کتاب

صفحۀ 188

گاهی فکر می‌کنم باید نویسنده می‌بودم. با کلمات یک نویسنده مثل طلا برخورد می‌شود،دست نیافتنی‌اند و تا ابد درون کتاب‌هایشان باقی خواهند ماند _ حتی بدهایشان. کلمات یک فیلمنامه نویس در برابر کلمات یک نویسنده مثل پاستیل هستند؛اگر کارگردان از آنها خوشش نیاید،می‌جوشدشان و بیرونشان می‌اندازد _ همراه با کسی که آنها را نوشته

گاهی فکر می‌کنم باید نویسنده می‌بودم. با کلمات یک نویسنده مثل طلا برخورد می‌شود،دست نیافتنی‌اند و تا ابد درون کتاب‌هایشان باقی خواهند ماند _ حتی بدهایشان. کلمات یک فیلمنامه نویس در برابر کلمات یک نویسنده مثل پاستیل هستند؛اگر کارگردان از آنها خوشش نیاید،می‌جوشدشان و بیرونشان می‌اندازد _ همراه با کسی که آنها را نوشته

4

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.