بریدۀ کتاب

بریدۀ کتاب

صفحۀ 50

یوسف: «هیچ‌کس بر خطا نیست، میریام. حقیقت این است که داستان تو حکایتی نادره و یگانه است و ایشان را یارای درک آن و داوری در باب آن نیست. این کار به عشق برمی‌آید. عشق شکفته به نخستین نگاه، لیک آنان در بند احکام و آدابند. در نظر آنان، تو سنگی لغزان بر سر راه هستی و در چشم من نخستین سنگ بنای خانه.» یوسف می‌کوشید به یاری این تمثیل جایگاه عشق را در برابر شریعت بازنماید. «یارای یک‌تنه‌ایستادن در برابر همگان را از کجا می‌یابی. یوسف؟» پاسخ داد: «از تو.»

یوسف: «هیچ‌کس بر خطا نیست، میریام. حقیقت این است که داستان تو حکایتی نادره و یگانه است و ایشان را یارای درک آن و داوری در باب آن نیست. این کار به عشق برمی‌آید. عشق شکفته به نخستین نگاه، لیک آنان در بند احکام و آدابند. در نظر آنان، تو سنگی لغزان بر سر راه هستی و در چشم من نخستین سنگ بنای خانه.» یوسف می‌کوشید به یاری این تمثیل جایگاه عشق را در برابر شریعت بازنماید. «یارای یک‌تنه‌ایستادن در برابر همگان را از کجا می‌یابی. یوسف؟» پاسخ داد: «از تو.»

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.