بریده‌ای از کتاب داستان بامزه اثر امیلی هنری

بریدۀ کتاب

صفحۀ 295

چرا او مثل یک درد دائمی در قلبم است؟ می‌دانستم عوض بشو نیست. اما بخشی از وجودم امیدوار بود خودم آن‌قدر عوض شده باشم که اون دیگر نتواند ناراحتم کند یا این نسخهٔ جدیدِ من لایقِ ماندن در کنارش است. شاید هم آن‌قدر تمام احساسات درهم‌شکسته وجودم را درست کرده‌ام که دیگر دوست‌داشتنی نیستم.

چرا او مثل یک درد دائمی در قلبم است؟ می‌دانستم عوض بشو نیست. اما بخشی از وجودم امیدوار بود خودم آن‌قدر عوض شده باشم که اون دیگر نتواند ناراحتم کند یا این نسخهٔ جدیدِ من لایقِ ماندن در کنارش است. شاید هم آن‌قدر تمام احساسات درهم‌شکسته وجودم را درست کرده‌ام که دیگر دوست‌داشتنی نیستم.

3

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.